silkroad |
|||
سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, :: 11:0 :: نويسنده : فرزاد
از روزی که تو رفتی پریده رنگ شادی اما خورشید میتابه مثل یه روز عادی چطور هنوز پرنده داره هوای پرواز چطور هنوز قناری سر میده بانگ آواز مگر خبر ندارن تو رفتی از کنارم چرا بهت نگفتن بی تو چه حالی دارم به چشم خسته ی من آسمون از سنگ شده لعنت به این تنهایی دلم برات تنگ شده دو شنبه 12 مهر 1390برچسب:, :: 14:27 :: نويسنده : فرزاد
هیچ میدانستید که کمبوجيه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ۱۲ ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با ۲۵۰ هزار سرباز ایرانی در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود. دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:, :: 14:20 :: نويسنده : فرزاد
هیچ میدانستید که تقویم کنونی ( ماه 30 روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است. جمعه 9 مهر 1390برچسب:, :: 15:40 :: نويسنده : فرزاد
هیچ میدانید که معنای لفظی بعضی از القاب امپراطورهای هخامنشی به معنای واقعی کلمه نبوده و در طول سالیان دراز به شکل و معنی کنونی درآمده است؟!!! به طور مثال: در زمان کنونی خشایار شاه را آنطور که از معنای ظاهری کلمه استنباط میشود با نام خشایار و صفت شاه می شناسیم در صورتی که نام وی " خشای آر شا " بوده که جزء اول به معنای فرمانروا و جزء دوم به معنای مردان می باشد.(به معنی شاه مردان)
نظراتتون رو راجع به این نوع مطلب ها برام بنویسین.نظراتتون برام مهمه.ممنمون جمعه 8 مهر 1390برچسب:, :: 15:18 :: نويسنده : فرزاد
دختر کنار پنجرخ تنها نشست و گفت ای دختر بهار حسد می برم به تو عطر و گل و ترانه و سرمستی تو را با هر چه طاابی یه خدا می خرم ز تو بر شاخ لخت و عور درختی شکوفه ای با ناز می گشود دو چشمان بسته را مرغی میان سبزه ز هم باز می نمود آن بالهای کوچک زیبای خسته را خورشید خنده کرد و آواز خنده اش بر چهر روز روشنی دلکشی دوید موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او رازی سرود و موج به نرمی رمید از او خندید باغبان که سر انجام شد بهار دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||
|