silkroad |
|||
قاصدک غم دارم غم آوارگی و دربدری غم تنهایی و خون جگری قاصدک وای به من همه از خویش مرا میرانند همه دیوانه و دیوانه ترم میخوانند قاصدک دریابم! روح من عصیان زده و طوفانیست آسمان نگهم بارانیست قاصدک غم دارم,غم به اندازه ی سنگینی عالم دارم قاصدک اینک از این پس منم و تنهایی قاصدک حال گریزش دارم میگریزم به جهانی که در آن پستی نیست میگریزم به جهانی که در مرا ناپیداست شاید آن نیز فقط یک رویاست... شنبه 2 مهر 1390برچسب:, :: 14:6 :: نويسنده : فرزاد
درختان هم عاشق میشوند روی درختان یادگاری ننویسید,اگر دیگر برنمیگردید.
وقتی پاهایت یاریت نکنند بن بست همان جاییست که ایستاده ای آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |